کس به کس. کس بعوض کس. (ناظم الاطباء). فرداً فرد. یک یک: چنین گفت با مویه افراسیاب کزین پس نه آرام جویم نه خواب مرا اندرین سوگ یاری کنید همه تن بتن سوگواری کنید. فردوسی. بفرمود تا هرکه دانا بدند بگفتارها بر توانا بدند به نزدیک قیصر شدند انجمن بپرسید از ایشان همه تن بتن. فردوسی. همه نامداران آن انجمن گرفتند نفرین بر او تن بتن. فردوسی. چو بشنید گفتار او انجمن پر اندیشه گشتند از آن تن بتن. فردوسی. گر بقدر سوزش دل چشم من بگریستی بر دل من مرغ و ماهی تن بتن بگریستی. خاقانی. - جنگ تن بتن، از فنون جنگهای پیشین است که به ضرورت، جنگاوران از سنگرها و قلاع نظامی بیرون می آمدند و بصورت مغلوبه و یورش در یکدیگر می آویختند و کشتار می کردند و در اینگونه جنگها دیگر فرامین فرماندهان پس از صدور فرمان یورش بی اثر می شد و هرکس به ابتکار خود از خویشتن دفاع و یا به دشمن حمله می کرد و تلفات در این نوع نبردها بیش از سایرجنگها بود
کس به کس. کس بعوض کس. (ناظم الاطباء). فرداً فرد. یک یک: چنین گفت با مویه افراسیاب کزین پس نه آرام جویم نه خواب مرا اندرین سوگ یاری کنید همه تن بتن سوگواری کنید. فردوسی. بفرمود تا هرکه دانا بدند بگفتارها بر توانا بدند به نزدیک قیصر شدند انجمن بپرسید از ایشان همه تن بتن. فردوسی. همه نامداران آن انجمن گرفتند نفرین بر او تن بتن. فردوسی. چو بشنید گفتار او انجمن پر اندیشه گشتند از آن تن بتن. فردوسی. گر بقدر سوزش دل چشم من بگریستی بر دل من مرغ و ماهی تن بتن بگریستی. خاقانی. - جنگ تن بتن، از فنون جنگهای پیشین است که به ضرورت، جنگاوران از سنگرها و قلاع نظامی بیرون می آمدند و بصورت مغلوبه و یورش در یکدیگر می آویختند و کشتار می کردند و در اینگونه جنگها دیگر فرامین فرماندهان پس از صدور فرمان یورش بی اثر می شد و هرکس به ابتکار خود از خویشتن دفاع و یا به دشمن حمله می کرد و تلفات در این نوع نبردها بیش از سایرجنگها بود
ازالۀ تب کردن به حیله و افسون بدون استعمال ادویه: تا خون نگشادم از رگ جان تبهای نیاز من نبستی. خاقانی. تب به تاب رشته می بندند هردم لیک او هر شبی بندد به تاب رشته تب بر خویشتن. سلمان (از بهار عجم)
ازالۀ تب کردن به حیله و افسون بدون استعمال ادویه: تا خون نگشادم از رگ جان تبهای نیاز من نبستی. خاقانی. تب به تاب رشته می بندند هردم لیک او هر شبی بندد به تاب رشته تب بر خویشتن. سلمان (از بهار عجم)